loading...

سوخت جت

بازدید : 23
شنبه 22 مرداد 1401 زمان : 9:25

شکست در زندگی ، در هر زمان و در هر مکانی سخت و طاقت فرسا است. حتی کلمه اش هم بسیار ترسناک است‌ به دلیل همین ترس بی‌خیال خیلی چیزها می‌شویم. آرزوهایمان را دفن می‌کنیم و آینده‌مان را به هیچ می‌فروشیم. مطمئن همه ما میدانیم چقدر لحظات دردناکی است. اما اگر طرز نگاهمان را عوض کنیم شاید بتوانیم از شکست فرصتی بسازیم که باعث موفقیت ما شود.

در این مقاله قصد داریم زاویه‌های دیگری از شکست را بررسی کنیم. راه حل‌هایی را ارائه و امتحان کنیم تا از شکست به سمت موفقیت میان بر بزنیم. با استفاده از آرامش و خونسردی در زمان شکست، فرصت‌های موجود در آن را شناسایی کنیم تا بیشترین بهره را از شکستمان ببریم.

مطالب مرتبط: حال خوب

سه نوع از انواع شکست در زندگی

از بین انواع و اقسام شکست‌ها سه مورد از معروف‌ترین آن‌ها را با هم مرور می‌کنیم. با شناختن این بخش‌ها می‌توانید در مواقع ضروری آرامش خود را حفظ کرده و به انجام کارهای لازم بپردازید. شکست خوردن پایان راه نیست، یک تلنگر است که چیزی باید تغییر کنید، یا چیزی اشتباه است. اکنون این بخش‌ها را با یکدیگر مرور می‌کنیم.

۱ – آزمون و خطا

شامل همه کارهایی می‌شود که برای اولین بار انجام می‌دهیم و برای اولین بار هم شکست می‌خوریم. راه‌های که کسی قبلا از آن‌ها عبور نکرده‌ است، جاده‌هایی که هنوز آسفالت کشی نشده‌اند. با رعایت کردن تنها یک قانون می‌توانید از این مرحله سر بلند بیرون بیاید و آن پشتکار است. آن قدر امتحان ‌کنیم و آن قدر شکست ‌بخوریم تا بالاخره مسیر درست، مانند گلی که در بیابان می روید، مقابل ما پدیدار شود.

مطالب مرتبط: تکنیک های آرامش درون

۲ – شکست اشتباه

در دورانی که ما زندگی می‌کنیم تقریبا همه چیز کشف شده است. می‌توان همه چیز را در نوشته‌ها پیدا کرد. کتاب‌ها راهنماهایی بزرگی هستند که با مبالغ کم می‌توان آن‌ها را تهیه و استفاده کرد. نسخه الکترونیکی همه کتاب‌ها نیز موجود است. مصاحبه‌ها و مقاله‌هایی از افراد موفق که راهی که ما می‌خواهیم برویم را رفته‌اند نیز در سایت‌ها با زیرنویس و یا دوبله موجود است، سایت‌هایی مثل سوخت جت که می‌توان نهایت استفاده را از آن‌ها برد. و امثال این راه‌ها و روش‌ها….

راهی که ما می‌خواهیم برویم به احتمال 80 درصد قبلا فتح و آسفالت کشی شده است. شکست خوردن در این موارد به این علت شکست اشتباهی نام میگیرد، چون شکست خوردن ما اشتباه بوده است. بدون هیچ‌گونه مطالعه یا تحقیقی با سر پریده‌ایم وسط ماجرا و در آخر که شکست می‌خوریم همه مقصرند به جز ما. در مورد این شکست هیچ راه فراری وجود ندارد. مقصر صد در صد ما هستیم.

۳ – شکست پیشرو

همه شکست‌ها بد و دردناک نیستند. گاهی فقط می‌خواهند به ما کمک کنند.

برعکس موفقیت که آموزگار خوبی نیست، شکست آموزگاری است که درس‌هایش را در زندگی با جدیت تمام به ما می‌دهد و تنبیه هم برایمان در نظر می‌گیرد.

هر شکست برای ما یک درس جدید و یک تجربه با ارزش است. در برخی مواقع شکست خوردن به نفع ما تمام می‌شود. باعث می‌شود که بخواهیم مسیرهای جدید را امتحان کنیم. راه‌های مقابله با مشکلات را پیدا کنیم.

انعطاف پذیری در مقابل شکست در زندگی

انعطاف پذیری در مورد شکست‌ها باعث می‌شود دوره‌ی ناراحتی بعد از شکست ما به سرعت طی شود و چندین سال را فقط به خاطر یک شکست هدر ندهیم. بعد از یک شکست درست و حسابی، کاری که داریم انجام می‌دهیم را برای یک روز کنار بگذاریم. فکرمان را آزاد کنیم، غذای مورد علاقه‌مان را بخوریم، کمی ریلکس کنیم، ورزش کنیم و خلاصه هر کاری که حواسمان را پرت می‌کند انجام دهیم.

به یاد داشته باشیم فردا روز دیگری است که خداوند بزرگ شانس دوباره زندگی کردن و حتی دوباره شکست خوردن را به ما داده است. درس گرفتن از شکست‌ها تنها کاری است که باید انجام دهیم.

» فرصتی که در این اتفاق وجود دارد کدام است؟

این جمله‌، بسیار ساده اما با ارزش است. در تمام اتفاق‌های که در زندگی‌مان رخ می‌دهد یک فرصت وجود دارد، شانسی برای استفاده از شکست، تنها کاری که لازم است انجام دهیم این است: این جمله را روی برگه ای بنویسم و در جایی که بیشترین دید را به آن داریم قرار دهیم.

آنگاه خواهیم دید که در میان تاریکی، زمانی که یاس و ناامیدی ما را فرا می‌گیرد، نوری از میان این کلمات می‌درخشد. به وسیله آن نور می‌توانیم فرصت پنهان شده را ببینیم و به عنوان پله ای برای بالا رفتن از آن استفاده کنیم.

» ترس اولین نفر بودن

شکست‌های کوچک و بزرگ در زندگی همه انسان‌های دنیا رخ داده است. در واقع شتری است که در خانه همه می‌خوابد برایش فرقی نمی‌کند که مخاطبش چه کسی است. پس در زمان شکست نباید فکر کنیم تنها کسی هستیم که این اتفاق برایش افتاده است. شکست‌ها متفاوت هستند، اما همه آن را تجربه کرده‌اند.

مطالب مرتبط: جملات انگیزشی فوق العاده تاثیرگذار

» آموزش

در واقع می‌توان آموزش را به عنوان مادر موفقیت معرفی کرد.‌ همه چیز با آموزش شروع می‌شود با آموزش پیش می‌رود و بر اساس آموزشی که دیده‌ایم چه خوب و چه ضعیف می‌توان پایان را رقم زد.

آموزش پولسازی با تکنیک های خاص، تولید محصول یا حتی در مورد بالا بردن سطح اعتماد به نفسمان صدق می‌کند. این مورد را نباید سرسری بگذرانیم، همه به چیز به آموزش بستگی دارد. پیدا کردن کتاب‌ها و مقاله‌های مناسب، عکس‌ها و فیلم‌ها در مورد کاری که می‌خواهیم یاد بگیریم بسیار موثر است.

» پلن B

زمانی که تصمیم به انجام کاری می‌گیریم یا می‌خواهیم تغییراتی ایجاد کنیم باید به فکر نقشه دوم هم باشیم، در این صورت برای هر اتفاقی آماده هستیم و به این راحتی‌ها شکست نمی‌خوریم، پلنB در واقع باعث ایجاد آرامش و اعتماد به نفس در ما می‌شود که اگر در نقشه‌ اول شکست خوردیم نقشه دوم به دادمان می‌رسد.

» هوشیار بودن در زمان ریسک

منظور از هوشیار بودن در زمان ریسک این است که با چشمان باز ریسکمان را انجام دهیم، مسئولیتش را به عهده بگیریم و در هر ثانیه مراقب باشیم که چه اتفاقی می‌افتد. البته این به معنی صبر کردن تا زمان مناسب نیست،

تنها با انجام دادن متوجه می‌شویم که آیا راهمان درست یا غلط است. این مورد به آموزش هم مربوط می‌شود، اگر آموزش درست و با اصول دیده و تمرین کرده باشیم نتیجه خوبی در ریسکمان می‌گیریم.

در نهایت

شکست تمام شدن و باختن نیست، شکست دروازه‌ای به راهی آسان‌تر و سریع‌تر است. از این کلمه برای خودمان غولی ساخته‌ایم که فقط خودمان می‌توانیم شکستش دهیم. اینکه چگونه شکستمان را تبدیل به موفقیت کنیم یا بعد از شکست بلند شویم و به دنبال راهی دیگر برای موفقیت باشیم به این بستگی دارد که در شکست اول درس‌هایمان را خوب گرفته باشیم، و از آن‌ها در ادامه راهمان به نحو احسنت استفاده کنیم. امیدوارم با مطالعه کردن این مقاله کمی از تیرگی و سیاهی شکست در ذهنتان کم شده باشد. (یاحق)

بزرگ‌ترین شکستی که در زندگی خورده‌اید چه بوده است؟

منبع مقاله: سوخت جت

بازدید : 30
چهارشنبه 12 مرداد 1401 زمان : 9:34

مواجهه با اتفاقات بد از طبیعت زندگی انسان ها است. ما نمی‌توانیم این حقیقت را انکار کنیم و انتظار داشته باشیم که فقط اتفاقات خوب برای ما پیش بیاید. به عنوان مثال، ما می‌دانیم مرگ یک چرخه طبیعی است و بدون شک غم از دست دادن اطرافیان را همه ما تجربه کردیم. یا اتفاقاتی مثل سیل، زلزله، فراگیر شدن برخی بیماری‌ها مثل کرونا و اتفاقات مشابه دیگر بدون هیچ خبر قبلی رخ می‌دهند. حتی ممکن است رابطه ما با بهترین دوست یا شریک عاطفی‌مان بهم بخورد.

اما مساله مهم این است که ما برای مواجه با این اتفاقات از چه روش‌هایی استفاده می‌کنیم؟

انکار می‌کنیم؟ سال‌ها غصه می‌خوریم؟ دچار اضطراب می‌شویم؟ یا روش بهتری را انتخاب می‌کنیم؟

من در ادامه دوست دارم درباره روش‌هایی صحبت کنم که

مطالب خواندنی: قانون جذب پول

۴ اصل انسان‌های قوی
برای مواجهه با اتفاقات بد زندگی

اصل اول مواجهه با اتفاقات بد:


پذیرش اولین قدم است

از روزی که سر و کله کرونا به طور ناگهانی در زندگی ما پیدا شد، بیش از یک‌ سال می‌گذرد. یادم می‌آید در روزهای اول که این ویروس آمده بود، برخی از مردم سعی در انکار این حقیقت داشتند حتی برای این‌که ثابت کنند حق با آن‌هاست و این بیماری وجود ندارد، دست به کارهای عجیب و غریب می‌زدند.

همچنین، من شخصی را می‌شناسم که بعد از یکسال از فوت مادرش، نمی‌خواهد با این حقیقت رو به رو شود و همیشه اصرار دارد که این خبر دروغ است و من می‌دانم مادرم زنده ست! به حدی او از پذیرش حقیقت زندگی‌اش سر باز زذه که هرروز حال روحی و جسمی‌اش در حال بدتر شدن است.

شما هم حتما مثال‌های مشابه را دیدید یا شنیدید. به هرحال انکار واقعیت کاری است که برخی افراد در شرایط سخت آن را انجام می‌دهند. اما این کار نه تنها دردی را دوا نمی‌کند بلکه باعث آشفتگی و پریشانی فرد می‌شود و گاهی ممکن است عواقب جبران ناپذیری در پی داشته باشد.

باید با حقیقت رو به رو شویم.
اتفاقات تلخ و ناگهانی جزئی از زندگی
انسان‌ها از اول تاریخ بوده و هست.

وقتی موضوع خود را می‌پذیرید و سعی در انکار یا فرار از آن مساله ندارید، راحتتر می‌توانید با آن کنار بیایید.

مطالب خواندنی: ارامش درون

اصل دوم مواجهه با اتفاقات بد:


به خودمان فرصت کافی بدهیم

وقتی دستمان زخم می‌شود، اگر از صبح تا شب هم بشینیم و تند تند تکرار کنیم: من می‌دونم الان این زخم درست میشه. هیچی نیست. دیگه روی دستم نمیبینمش و …

باز هم ردپای آن زخم را می‌توانیم روی دست خود ببینیم. زیرا برای اینکه کامل خوب شود نیاز به زمان داریم.

خب دقیقا وقتی با یک مشکلی رو به رو می‌شویم که کنترل آن در دست ما نیست، بعد از اینکه حقیقت را پذیرفتیم، باید به خود فرصت کافی بدهیم و عجله نکنیم.

زخم‌های روحی هم نیاز به زمان دارند.
وقتی خودتان را تحت فشار قرار می‌دهید
که زودتر حال روحی‌تان خوب شود،
ممکن است اوضاع را بدتر کنید.

با حقیقت رو به رو شوید و حتی کمی به خودتان زمان بدهید تا دردتان التیام پیدا کند. اشکال ندارید گاهی برای اتفاقی گریه کنیم. اشکال ندارد یک یا چند روز در تخت خواب بمانیم تا دلمان آرام بگیرد و دوباره سر حال شویم. اما موضوعی که اشکال دارد این است که بیش از حد در این موضوع باقی بمانیم و زیاده روی کنیم.

مطالب خواندنی: قوانین ثروت

اصل سوم مواجهه با اتفاقات بد:


کنترل ذهنتان را در دست بگیرید

باز هم می‌خواهم یک مثال کرونایی بزنم. بعد از اینکه بیماری کرونا در ایران رواج پیدا کرد، بعضی از اطرافیان من کنترل ذهن خودشان را از دست داده بودند و با ترس شدیدی زندگی می‌کردند. چند ماه گذاشت و من می‌دیدم نه تنها ترس آن‌ها کمتر نشده بلکه روز به روز هم شدیدتر می‌شد. حتی متاسفانه برخی از آن‌ها هم نه از شدت بیماری فقط به خاطر ترس از بیماری فوت شدند.

این موضوع را فراموش نکنید که تا وقتی شما کنترل ذهن خود را به دست نگیرید، اوضاع روز به روز بدتر می‌شود.

با حقیقت رو به رو شوید، یک زمان کوتاه برای پذیرش کامل این مساله به خود بدهید و بعد کم کم کنترل ذهن‌تان را در دست بگیرید.

من برای کنترل ذهنم از این روش استفاده می‌کنم که سراغ انجام کارهای مختلف می‌رفتم تا سرم گرم شود. یا تغییر حالت می‌دهم. مثلا آبی به دست و صورتم می‌زنم. آهنگ شادی پلی می‌کنم و موارد شبیه این‌ها.

کنترل ذهن یک مبحث بسیار مفصل است که در مقالات مخصوص آن می‌توانیم این کار را به بهترین نحو یاد بگیریم.

اصل چهارم مواجهه با اتفاقات بد:


در همه حال زندگی جریان دارد

بیایید قبل از مرگ‌مان فرصت درست زندگی کردن را از خودمان نگیریم. هیچ اتفاق تلخی نمی‌تواند کشنده باشد مگر اینکه ما انتخاب کنیم که این اتفاق ما را از پا دربیاورد.

من همیشه اعتقاد دارم روح افرادی که کنار ما نیستند با غصه خوردن ما بیش‌تر عذاب می‌کشند. به خاطر عزیزانی که از دست دادیم باید شاد و درست زندگی کنیم، تا آن‌ها هم این انرژی ما را دریافت کنند و از خوشحال و موفقیت ما شاد شوند. تا به حال سابقه نداشته که غصه و گریه کسی باعث زنده شدن عزیزان آن شخص شود. پس تا زنده‌ایم، زندگی کنیم.

یا اگر بیماری مثل کرونا وجود دارد ترس، انکار، وحشت و ناامیدی هیچ کمکی به دور کردن این بیماری از ما نمی‌کنند. فقط باعث سخت‌تر شدن شرایط می‌شوند. در هر شرایط مشابهی اگر ما کارهای لازم و درست را انجام داده و با اعتماد به نفس و امید به زندگی خود ادامه دهیم، می‌توانیم راحت‌تر از آن شرایط عبور کنیم.

بالاخره این روزها می‌گذرد


اما انتخاب با ماست که به سختی از این روزها بگذریم یا با آسانی.

نکته‌ای که قصد دارم در پایان مقاله به آن اشاره کنم این است که واکنش ما به اتفاقات، سرنوشت ساز است. در حقیقت ما در هر اتفاقی دو انتخاب داریم. می‌توانیم با ترس، ناراحتی، سرزنش، غصه خوردن و نبخشیدن زندگی را تلخ کنیم یا این‌که اوضاع را بپذیریم و به خودمان کمک کنیم تا بتوانیم از روزهای سخت عبور کرده و به حال خوب برسیم.

منبع مقاله: سوخت جت

بازدید : 53
شنبه 1 مرداد 1401 زمان : 9:12

در جریان تصمیم گیری ، یک رویکرد سنتی پنج مرحله‌ای وجود دارد که برای شما فوق‌العاده مفید است. البته این سخن بدان معنا نیست که شما باید کورکورانه در همه‌ی موقعیت‌ها از آن پیروی کنید. این روش، نتیجه‌ی طبیعی تفکر است و در نتیجه فاقد چهارچوب مدون رسمی‌ای است که شما مایلید آن را طی کنید.

امتیاز تصمیم آگاهانه این است که اگر اشتباهی پیش آید یا کاری بدون شناخت یا نیت انجام شود به سرعت می‌توان از آن آگاهی پیدا کرد.

این پنج مرحله را می‌توان مثل پنج نت موسیقی در نظر گرفت، این نت‌ها باید در توالی‌های خاصی نواخته شوند اما ذهن به طور پیوسته در حال حرکت است. نت‌ها را می‌توان در توالی‌های متفاوت و آکوردهای ذهنی ترکیب کرد. هر چند تفکر یک فرآیند صد در صد دقیق و شخصی نیست، اما باید نظمی داشته باشد.

مطالب مرتبط: قانون جذب

اگر نمیدانید چطور تصمیم گیری درست انجام دهید
این پنج کار ساده را انجام دهید

مرحله‌ی اول تصمیم گیری:


هدف را تعیین کنید

آیا خود می‌دانید که تلاش می‌کنید تا به چیزی برسید؟ باید در مورد چیزی که می‌خواهید به آن برسید تا حد ممکن آگاهی داشته باشید. در غیر این صورت، کل فرآیند تصمیم گیری در هاله‌ای از ابهام قرار خواهد گرفت.

یک ضرب المثل می‌گوید:

«اگر ندانی مقصدت کدام ساحل است، باد در هر جهت بوزد برایت فرقی نخواهد کرد».

اگر در هدف خود تردید دارید، سعی کنید آن را یادداشت نمایید. در صورت امکان یک یا دو روز به آن فکر نکنید. بعد دوباره به آن یادداشت نگاهی بیندازید. ممکن است ناگهان پی ببرید که چگونه هدف خود را مشخص‌تر و متمرکزتر می‌کنید.

مرحله‌ی دوم تصمیم گیری:


اطلاعات مرتبط را جمع‌آوری کنید

مهارت بعدی به جمع‌آوری و غربال اطلاعات مرتبط می‌پردازد. قسمتی از این مهارت خیلی زود به دست می‌آید، اما داده‌های دیگر ممکن است در دسترس نباشد. این یک اصل مهم است که در صورت نبود اطلاعات بسیار مهم تصمیم نگیریم، البته به شرطی که یک تأخیر برنامه‌ریزی شده‌ی مقبول داشته باشیم.

تمایز بین اطلاعات «موجود» و اطلاعات «مرتبط» را به یاد داشته باشید. یک اشتباه همیشگی این بوده است که افراد یک تصمیم بزرگ و عمده را در نظر می‌گیرند و بعد دنبال اطلاعاتی می‌گردند که به آن‌ها کمک کند تا تصمیم بگیرند.

با این حال، برخی از متفکران به اطلاعاتی که در دست دارند توجه نمی‌کنند و از خود نمی‌پرسند:«فلان داده‌ها یا اطلاعات مربوط به کار من می‌شوند یا خیر؟» آن‌ها دو نوع از اطلاعات را (اطلاعات موجود و اطلاعات لازم» را با هم اشتباه می‌گیرند.

اگر می‌توانستیم از اطلاعاتی که در دسترس داریم به جای اطلاعاتی که در حقیقت نیاز داریم برای تصمیم گیری استفاده کنیم زندگی بسیار راحت‌تر می‌شد. کمیت اطلاعات افزوده شده است که یکی از منابع دسترسی به آن اینترنت است.

اما دامنه‌ی اطلاعات در اینترنت به قدری وسیع است که شما هرگز نمی‌تواند تمام اطلاعات را جمع‌آوری کنید. بنابراین باید سمت اطلاعات کاملاً مرتبط با موضوع مورد نظر خود بروید و از حواس‌پرتی اطلاعاتی (از اطلاعاتی به اطلاعاتی دیگر رفتن» جلوگیری کنید.

هفت سیستم مشهور برنامه‌ریزی دنیا را بشناسید و ببنیید کدام یک برای شما مناسب‌تر است:


برنامه ریزی زندگی هدفمند با هفت سیستم مشهور برنامه ریزی

مرحله‌ی سوم تصمیم گیری:


ارائه‌ی گزینه‌های عملی

بیشتر به «گزینه‌ها» توجه کنید نه «جایگزین‌ها». یک جایگزین یعنی انتخاب یکی از دو تا. تصمیم‌گیرانی که مهارت ندارند خیلی زود سراغ جایگزین‌های«یا این، یا آن» می‌روند. آن‌ها نیروی فکر و وقت کافی برای بررسی حداقل سه یا چهار احتمال صرف نمی‌کنند.

مطالب مرتبط: جملات انگیزشی

بیسمارک به ژنرال‌های خود می‌گفت:

«مطمئن باشید که اگر دشمن تنها دو گزینه پیش رو داشته باشد به گزینه‌ی شوم متوسل خواهد شد».

مدیر کل معروف شرکت جنرال موتور، جلساتی را که قرار بود در آن‌ها فقط دو راه حل به بحث گذاشته شود کنسل می‌کرد و خطاب به اعضا می‌گفت:«لطفاً بروید و با گزینه‌های بیشتر برگردید».

شما باید ذهن خود را باز بگذارید و با تمرکز بیشتری همه‌ی احتمالات را در نظر بگیرید تا ایده‌های نو متولد شوند، استعداد ارزیابی شما هم باید فعال شود تا گزینه‌های«عملی» را شناسایی کند. منظور از «عملی» یعنی گزینه‌ای که بتوان به آن جامه‌ی عمل پوشانید و یا آن را تحقق بخشید. اگر چیزی عملی باشد، به احتمال زیاد کارآیی و تأثیر هم خواهد داشت و می‌توانید به هدفی که در ذهن دارید دست پیدا کنید.

مرحله‌ی چهارم تصمیم گیری:


ارزیابی ریسک

آنچه تصمیمات را به واقع مشکل می‌کند عامل ریسک بالاست. گاهی وقت‌ها نصیحت‌های ضد و نقیضی می‌شنویم از جمله این که «اول اندیشه، وانگهی گفتار» و «اندیشه‌ی بسیار، بپیچاند کار». محاسبه‌ی ریسک، مهارت مهمی است. محاسبه به ظاهر ماهیتی ریاضی گونه دارد و کتاب‌های زیادی در بحث مدیریت با عنوان «تصمیم گیری » نوشته شده که «نظریه‌های احتمال» و روش‌های آماری را ارائه می‌دهند تا ارزیابی ریسک را راحت‌تر کنند.

تجربه نقش بسیار بزرگتری را ایفا می‌کند یک راه مفید عبارت است از تعریف بدترین وضعیت؛ یعنی این که در بدترین حالت چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا می‌توانید این وضعیت را بپذیرید یا خیر؟ در موقعیت‌هایی که هم ریسک و هم پاداش بالاست، هر چند می‌دانید که در صورت شکست ضربه‌ی سنگینی خواهید خورد ولی باز هم ریسک می‌کنید؛ زیرا احتمال موقعیت آن قدر برای شما مهم است که نمی‌توانید به آن فکر نکنید!

پس مجبورید تمام تلاش خود را بکنید و تمام توجه خود را به این نکته معطوف نمایید که میزان ریسک را پایین بیاورید. اینجاست که تجربه، عمل، مشاوره با متخصصان، شناسایی و تکرار و تمرین ذهنی، همه تکنیک‌هایی مفید می‌شوند.

شما دارید تلاش می‌کنید که «احتمال» مبهم و تصادفی موفقیت را به «احتمال» معقول و مستدل واقعیت تبدیل کنید. اما نمی‌توانید ریسک را صد در صد حذف کنید. در چنین موقعیت‌هایی، احتمالات زیادی دخیل هستند.

مطالب مرتبط: قانون جذب پول

مرحله‌ی پنجم تصمیم گیری:


اجرا و ارزیابی

اجرا و ارزیابی تصمیم باید بخشی از روند کلی به حساب آید. به ندرت متوجه نقطه‌ی واقعی تصمیم گیری می‌شوید؛ درست مثل مسافرانی که سوار کشتی هستند و وقتی کشتی از خط استوا عبور می‌کند آن‌ها در خوابند.

نقطه‌ی تصمیم گیری (چه آگاهانه، چه غیرآگاهانه)زمانی است که تفکر پایان می‌یابد، نظرتان قطعی می‌گردد و وارد مرحله‌ی اجرا یا عمل می‌شوید. اما باز هم در حال ارزیابی هستید و تا زمانی که به نقطه‌ی بازگشت نرسیده‌اند می‌توانید عقب گرد کنید و از تصمیم گرفته شده برگردید، البته اگر شرایط اولیه شما را مجبور کنند.

اگر همه‌ی اطلاعات لازم را دارید، ذهن شما به راحتی از نقطه‌ی تصمیم گیری عبور خواهد کرد و به موفقیت مورد نظر خود خواهید رسید.

می‌گویند:

«یک تصمیم، عملی است
که یک مدیر باید زمانی آن را به اجرا درآورد
که اطلاعات ناقص او راه حل مسأله را به ذهنش نمی‌رساند»

منبع مقاله: سوخت جت

بازدید : 21
پنجشنبه 9 تير 1401 زمان : 10:18

وضعیت مالی امروز شما نتیجه افکار و تصورات شما در مورد پول در گذشته است...

بنابراین، تنها راه برای افزایش رفاه و بهبود وضعیت مالی، تغییر نگرش خود نسبت به پول و ثروت است.

فقط باید با کمکی که به دیگران می کنید تبعیض آمیزتر باشید.

قانون جذب قانون جدید و نوظهوری نیست!

برای هزاران سال بودا به شاگردانش می گفت: هر چیزی که هستیم نتیجه افکار ماست. ذهن یعنی همه چیز. هر چه فکر کنیم، خواهیم بود. در کتب مقدس و متون کهن و نظریات دانشمندان نیز به قدرت اندیشه اشاره شده است; به عنوان مثال، می توانید چندین آزمایش مختلف برای نشان دادن قدرت فکر را، که در تلاش برای یافتن پاسخ این سؤال بودند ...

واقعاً چگونه تفکر انسان می تواند شرایط خود را تعیین کند؟

  1. ذهن انسان مدام فکر می کند.
  2. هر فکری باعث ایجاد احساسات در انسان می شود.
  3. احساسات نیز ارتعاشات پرانرژی بدن را افزایش یا کاهش می دهند و هر انرژی انرژی خود را جذب می کند.

اگر ذهن باعث شود که بدن انرژی مثبت ساطع کند، بدیهی است که تمام انرژی هایی که توسط افراد یا شخص جذب می شود مثبت خواهد بود و بالعکس. چگونه یک بار برای همیشه افکار خود را کنترل کنیم؟

چگونه می توانیم فرکانس ارتعاشات ذهنی خود را کنترل کنیم؟

از چه راه هایی می توانیم از طریق ارتعاشات افکارمان پول و ثروت را جذب کنیم؟ چگونه پول می تواند وارد زندگی ما شود بدون اینکه نگران پول باشیم؟

چگونه نه تنها پول، بلکه هر آنچه را که در زندگی خود می خواهیم به 5 روش ساده بیاوریم؟

پاسخ تمام این سوالات را در این مقاله خواهید یافت، این مقاله یک بار برای همیشه نگرش شما را تغییر می دهد و طرز فکر شما را در مورد هر چند وقت یکبار جذب و دریافت پول تغییر می دهد. بنابراین نه تنها آن را بخوانید، بلکه مطابق با آن عمل کنید.

نکته… اگر وقت مطالعه ندارید، حداقل دو پادکست را در قسمت پادکست سوخت جت دانلود کنید و گوش دهید، "قدرت باورنکردنی ذهن و تلقین" و "تشخیص و کاربرد امواج ذهنی آلفا" - اما اگر وقت دارید، این مقاله را حتما به طور کامل بخوانید:

راه اول) تصور کنید که پول زیادی دارید و آن را خرج می کنید

اگر در زندگی خود پول کافی نداشته باشید، احتمالاً بیشتر تخیل شما از بین می رود. شاید دقیقا تصور نکنید که پول ندارید، اما به شدت نگران پول هستید یا از ته دل در هر کاری ابتدا به وضعیت مالی خود فکر کنید. اگر می خواهید جریان نقدی خود را ساده کنید، باید برعکس عمل کنید:

  1. تصور کنید که به پول زیادی نیاز دارید
  2. تصور کنید پول زیادی خرج می کنید
  3. و احساس کنید. تمام لذت پول داشتن و خرج کردن را بدون ترس تجربه کنید.

مغز شما تفاوت بین تخیل و خاطرات شما را نمی داند. اکثر مردم هنگام تخیل و تخیل دائماً از تصاویر حافظه استفاده می کنند، تجربیات گذشته خود، احساسات فعلی خود ... این اشتباه است.

فقط باید با کمکی که به دیگران می کنید تبعیض آمیزتر باشید. جهان به آنچه در ذهن شما شکل می گیرد پاسخ می دهد، تفاوت بین تصویر واقعی و خیالی را نمی داند. بنابراین، اگر هرگز پول زیادی نداشته اید، از فکر کردن و تصور پول زیاد نترسید. از تصاویری که ایجاد می کنید لذت ببرید.

راه دوم) بابت پولی که دارید سپاسگزار باشید

برای پولی که در حال حاضر دارید و نقشی که در زندگی شما ایفا می کنند سپاسگزار باشید، به عنوان مثال:

  • غذایی که تهیه می کنید
  • نوری که باید قبض های خود را بپردازید
  • اجاره ای که می پردازید
  • پول لباسی که دارید و ...

قدردانی به خاطر داشته هایتان به این معناست که به خدا و کائنات بفهمانید که از داشته هایتان راضی هستید و ارتعاشات هماهنگ تری را با همان فرکانس ساطع خواهید کرد و در نتیجه هر چیزی که جذب آن می شوید هماهنگ به ارتعاش در می آید. او خواهد داشت: پول، سلامتی، خوشبختی و ...

برای درک بهتر قدرت قدردانی، حتما مقاله رابطه شکرگزاری و خلق ثروت را مطالعه کنید.

راه سوم) وانمود کنید که شما آن را فهمیده اید

حتی اگر پول ندارید، تا زمانی که می توانید فکر کنید، می توانید ارتعاشات پول و ثروت را با تظاهر به دریافت هر آنچه تصور می کنید فعال کنید. شما باید باور کنید و سپس وانمود کنید که آنها را دریافت کرده اید.

وقتی راه می روید، دندان هایتان را مسواک می زنید یا حتی یک سیب می خورید وانمود کنید که یک میلیاردر هستید

(یک میلیونر چگونه دندان هایش را مسواک می زند؟ راه می رود؟ میوه می خورد؟ و ...)

وانمود کنید که یک میلیونر هستید با یک کارت اعتباری 100 میلیارد دلاری برای خرید لباس. به گران ترین فروشگاه ها بروید، برای دیدن لباس هایی که دوست دارید وقت بگذارید

(اصلاً به قیمت فکر نکنید، باید وانمود کنید که هر چقدر پول دارید، آن مقدار را دارید.) حتی آنها را پر کنید.

تظاهر به میلیاردر بودن کنید، به یک نمایندگی خودرو بروید و با دوچرخه به نمایشگاه بروید، به ماشین هایی که دوست دارید بخرید نگاه کنید، از صاحبش بخواهید پشت فرمان بنشیند، احساس کنید می توانید آنها را بخرید.

وقتی تظاهر می کنید، ارتعاشاتی را در جهان منتشر می کنید که حاوی اطلاعاتی مانند "من سزاوار این ارتعاش هستم" است و جهان آن را به شما می دهد. اما هر چقدر هم که نقاشی بکشی و آرزو کنی، اما وقتی از کنار یک لباس فروشی گرانقیمت رد می شوی، ناخودآگاه می گویید «اینجا جای ما نیست...» و کائنات آن را دریافت می کند و به آن پاسخ می دهد...

یکی از بهترین راه‌ها برای تطبیق ارتعاش خواسته‌هایتان با ارتعاش فعلی، استفاده از عبارات تاکیدی است. آموزش کامل قدرت تلقین را اینجا بخوانید.

راه چهارم) هر چیزی که فکر میکنید بعد از بدست آوردنش احساس میکنید، الان این کار را انجام دهید

از خودتان بپرسید : اگر به شرایط مالی ایده آل‌تان دست پیدا کنید، چه احساسی خواهید داشت؟ آیا احساسِ

  • آزادی
  • امنیت

یا هرچیز دیگری خواهید داشت؟

زمانی که توانستید احساسات پس از داشتن را احساس کنید، هرکاری میتوانید انجام دهید تا آن احساسات را در روز بیشتر داشته باشید. تصویر سازی کنید، به محله های ثروتمندان بروید و قدم بزنید یا هرکار دیگری.

شما باید احساسات را جدی بگیرید زیرا منبع اصلی دریافتی های زندگی تان است

راه پنجم) بازیگوش باشد

شما نباید در مورد پول خیلی جدی باشید و آن را جدی بگیرید. شما احساس می کنید که پول دوست شماست، او شما را دوست دارد و شما او را دوست دارید. شما نباید احساس کنید که یک کالای کمیاب پول هستید.

به زندگی رویایی خود، پر از پول و ثروت فکر کنید و آن را به عنوان فیلمنامه ای بنویسید که روزتان از صبح تا شب چگونه خواهد بود (حتما بنویسید) بازی هایی را انجام دهید که در مورد پول هستند (نه شرطی یا قمار، بلکه پول واقعی، مانند بازی های چند نفره انحصاری) در مورد کارهایی که می خواهید با پول انجام دهید بیشتر صحبت کنید (نه در مورد چیزهایی که فکر می کنید پول ندارید) شما می توانید تمام موارد ذکر شده در این مقاله را انجام دهید تا ارتعاش جذب پول و ثروت خود را افزایش دهید.

هدف اصلی از ایجاد فرکانس، دریافت پول و باز گذاشتن ورود پول به زندگی است. یک چیز را به خاطر بسپارید: کاری را که برایتان دشوار است انجام ندهید... فقط کاری را که دوست دارید انجام دهید. در پایان توصیه می کنم دو پادکست «قدرت باورنکردنی ذهن و تلقین» و «شناخت امواج ذهنی آلفا و کاربرد آن» را از قسمت پادکست های این حوزه دانلود و گوش دهید.

منبع: https://sookhtejet.com

برچسب ها قانون جذب , ثروت , فکر ,
بازدید : 22
يکشنبه 5 تير 1401 زمان : 9:28

همه ما می دانیم خلاقیت ویژگی مثبتی است و به ما کمک می کند تا انسان موفقی شویم. در حقیقت، افراد موفق در شرایط مشابه با دیگران خلاق تر و بهتر عمل می کنند و بهره وری بیش تری دارند.

اما سوال اصلی اینجاست که آیا افراد موفق از زمان تولدشان خلاق به دنیا آمدند؟
خب من فکر می کنم پاسخ این سوال واضح باشد. شاید عده کمی با هوش و خلاقیت بالا متولد شوند اما این شرایط درباره همه افراد موفق صدق نمی کند.

افزایش خلاقیت شدنی‌ست
افراد خلاق، با خلاقیت به دنیا نمی‌آیند.

همه ما این توانایی را داریم که با انجام بعضی کارها خلاقیت وجودمان را آشکار کرده و خلاقانه عمل کنیم‌. هیچ کاری در این دنیا غیر ممکن نیست .غیر ممکن ها را ذهن ما می سازد‌. پس اگر فکر می کنید انسان خلاقی نیستید نا امید نشوید چون این طرز فکر اشتباه است.

به نظر من همه آدم ها خلاقیت نهفته ای در وجودشان دارند فقط برخی ها در طول زندگی شان تلاش نکردند آن را شکوفا کنند. پس از همین امروز تلاش کنید تا خلاقیت پنهان وجودتان را رشد داده و آشکار کنید.

گاهی اوقات ما انتخاب هایی می کنیم یا رفتاری از خود نشان می دهیم که فرصت خلاق بودن را از خودمان می گیریم . در حالی که افراد دیگر با رعایت نکات ساده ای که ما به آن ها بی توجه هستیم، نتایج بهتری به دست می آورند. راهکارهایی زیادی برای خلاق تر شدن وجود دارد. من همیشه دوست دارم راهکاری را ارائه دهم که خودم از آن ها استفاده کردم.

این راهکارهای ساده می توانند به شما کمک کنند تا خلاق تر شوید و به نتایج بهتری دست پیدا کنید:

راهکار اول برای افزایش خلاقیت


» باید از منطقه راحتی‌تان خارج شوید.

شاید شما هم شنیده باشید که شرایط راحت و منطقه امن دشمن خلاقیت است. اجازه دهید منظورم را واضح تر بیان کنم؛ شما وقتی خود را در منطقه امن و راحت قرار می دهید هیچ تلاشی برای یادگیری و پیشرفت نمی کنید، در مورد هیچ موضوع جدیدی کنجکاو نمی شوید و مایل نیستید ریسک کنید. در نتیجه شما نه تنها نمی توانید خلاق تر شوید بلکه پیشرفت هم نخواهید کرد.

پیشنهاد من به شما این است تا حدودی مثل یک کودک رفتار کنید و به کنجکاوی هایتان اجازه بروز و خودنمایی دهید.

من خودم عاشق دنیای کودکان هستم. ریسک پذیری و کنجکاوی که در بچه ها وجود دارد می تواند الگوی ما بزرگترها باشد. آن ها به تمام مسائل با یک دید کنجکاوانه و جالب نگاه می کنند و از کنار هیچ موضوعی به سادگی رد نمی شوند.
» در این باره این مقاله را حتما بخوانید: کودک درون شما پاسخ همه سوالات مهم زندگی را میداند، چرا ازش نمیپرسید؟

شما هم باید ترس و راحتی را رها کنید و به دنبال تجربه های جدید بروید. ذهن تان را محدود نگه ندارید و مثل یک کودک بازیگوش به خودتان فرصت زندگی و تجربه های جدید بدهید. وقتی با شرایط جدیدی رو به رو شدید، سریع عقب نکشید.

بلکه سعی کنید اطلاعات تان را در مورد شرایط افزایش دهید و خودتان را در دل ماجرا بیاندازید. همچنین سفر کردن نیز به شما کمک می کند دنیا را بیش تر و بهتر بشناسید و از دریچه جدید به دنیا نگاه کنید.
این نکته را فراموش نکنید که افراد خلاق و موفق ترجیح می دهند خودشان را در شرایط متفاوت و سخت قرار دهند و با چالش های زندگی رو به رو شوند. هر چه قدر تجربه و آگاهی شما زیادتر باشد، بهتر و خلاقانه تر می توانید عمل کنید.

راهکار دوم »‌ به سراغ حل معما بروید.

شاید شما از آن دسته آدم هایی هستید که فکر می کنید حل معما و بازی های ذهنی فقط برای پرورش خلاقیت و بالا بردن قدرت ذهنی کودکان است و به درد شما نمی خورد. با توجه به تجربه شخصی که به دست آوردم می توانم با قاطعیت بگویم اشتباه می کنید.

من از چند ماه پیش عضو یک کانال حل معما شدم. هر روز صبح یک معمای جدید در این کانال قرار می دهند و جواب معما را شب اعلام می کنند. روزهای اول من نمی توانستم هیچ کدام از معماها را درست حل کنم و وقتی جواب ها را می دیدم تعجب می کردم. چون پاسخ خیلی ساده بود فقط کمی نیاز به خلاقیت و تفکر داشت.

بعد از گذشت چند هفته اولین معما را به درستی جواب دادم. در حال حاضر احساس می کنم ذهنم بسیار خلاق و مبتکر شده، به هر مساله و معمایی از جهت های مختلف نگاه می کنم و از کنار هیچ سرنخی ساده رد نمی شوم. حل کردن این معماها باعث شده در کارهای دیگر نیز ایده های خلاقانه به ذهنم برسد و مسائل را از جنبه های مختلف بررسی کنم.

شما هم می توانید از این راهکار ساده استفاده کنید. علاوه بر معما، بازی های ذهنی و فکری که در بازار وجود دارد نیز می تواند به افزایش قدرت ذهنی و خلاقیت شما کمک کند.

راهکار سوم » در زمان حال زندگی کنید.

این جمله شاید برای شما جمله ای کلیشه ای باشد: با گذشته و آینده کاری نداشته باشید و در زمان حال زندگی کنید. خب اما این جمله یک حقیقت مهم را بیان می کند چون زندگی در زمان حال به شما کمک خواهد کرد تا خلاق تر و موثر تر شوید.

خلاقيت يعني بهترين استفاده از داشته ها و شرايط كنوني.

تمرکز خود را روی شرایطی که در حال حاضر دارید متمرکز کنید خاطرات خوب یا بد گذشته را فراموش کنید و اگر تجربه ای مفیدی به دست آوردید از آن استفاده کنید و نگران آینده ای که هنوز نیامده نباشید. چون نگرانی درباره آینده باعث می شود ذهن تان درگیر شده و نتواند روی مسائل مهم تمرکز کند‌.

زندگی شما فقط در زمان حال جریان دارد. همین حالا را در آغوش بگیرید و جنبه های مختلفش را بررسی کنید. اگر مشکل یا مساله ای دارید تمام تمرکزتان را صرف یافتن راه حل برای آن کنید. وقتی تمام تمرکزتان روی زمان حالتان باشد و به دقت روی مسائل کنونی تان تمرکز کنید، خلاق تر خواهید شد.

در پایان فراموش نکنید خلاقیت ویژگی است که می تواند زندگی شما را بهتر کند و شما را به هدف هایتان برساند پس تلاش کنید تا این ویژگی را در خود پرورش دهید.

منبع: https://sookhtejet.com

بازدید : 18
دوشنبه 30 خرداد 1401 زمان : 8:49

فیلم دوست دارید؟ البته که دوست دارید…


حالا چه بهتر که این فیلم‌ها بر اساس یک داستان واقعی و فیلم انگیزشی هم باشند.

چند نکته قبل از اینکه بپرید سراغ فیلم‌ها….

برای هر فیلم ابتدا خلاصه‌ی داستان آمده به صورتی که چیزی از داستان را اسپویل نکند. پس حتما ابتدا خلاصه را بخوانید.

همه‌ی فیلم‌ها توسط خودم دیده شده و انگیزشی بودن فیلم ها با داستان واقعی ضمانت می‌شود.

این لیست محدود به فیلمهای انگیزشی می‌باشد که داستان‌شان واقعی است و سایر فیلم‌های انگیزشی در این لیست قرار نگرفته‌اند.

ــــــ‌ بهترین فیلم های انگیزشی تاریخ ــــــ


که هر کدام‌شان می‌تواند زندگی‌تان را دگرگون کند

ـــ نظریه‌ی همه‌چیز ـــ


The Theory of Everything

خلاصه‌ی داستان: این فیلم زندگی نامه دانشمند معروف، استیون هاوکینگ را به تصویر می کشد. استیون دانشجوی فیزیک نجومی دانشگاه کمبریج یکی از با استعداد ترین افراد محسوب می شود. او قرار شده است تز دکترای خود را به موضوع زمان و سایه چاله ها اختصاص دهد. در همین میان او با دختری به نام جین وایل آشنا شده و اندکی بعد با او ازدواج می کند. استیون به بیماری صعب العلاجی مبتلا است که باعث میشود او توانایی ماهیچه های بدنش را به مرور از دست بدهدف با این وجود همسرش جین هرگز او را رها نمی کند. در ادامه خواهیم دید که مقالات و نظریات استیون، با وجود بیماری سختی که دارد، چه شاهکاری در دنیای علم محسوب می شود …

چرا باید این فیلم را ببینید؟


اگر اهل علم هم نباشید و سرتان در کار جوراب‌بافی باشد احتمالا استیون هاوکینگ، نابغه‌ی فیزیک‌دان عصر حاضر را می‌شناسید. و جالب اینجاست که این مرد هم مانند داستان جان نش که در بالا اشاره کردم دچار بیماری وحشتناکی به نام اسکلروز جانبی آمیوتروفیک می‌شود.قبل از شناسایی این بیماری با دختری به‌نام جین وایلد در دوران جوانی آشنا می‌شود و کل داستان بیشتر در مورد رابطه‌ی این دو است تا دستاوردهای عملی استیون هاوکینگ. (اصلا وقتی قضیه‌ی عشقی در کاره کی دوست داره در مورد نظریه‌های فیزیک فیلم ببینه

ـ فیلم انگیزشی فارست گامپ ـــ


Forrest Gump

خلاصه‌ی داستان:فارست گامپ با بازی تام هنکس و برنده 6 جایزه اسکار در مورد پسری است که به طور مادرزاد دچار اختلالات ذهنی و جسمی است. در کودکی به طور معجزه آسایی توانایی راه رفتن را بدست می آورد اما همچنان ضریب هوشی اش بسیار از حد نرمال پایینتر است. مادرش با تلاش فراوان او را به مدرسه می فرستد. او بعد از پشت سر گذاشتن سلسله ای از حوادث به موفقیتهایی بزرگ دست پیدا می کند. به جنگ ویتنام می رود و به عنوان قهرمانی دست پیدا می کند. و حتی عاشق می شود…

چرا باید این فیلم را ۱۰۰ بار ببینید؟


اگر از من بپرسید که میلاد انگیزشی‌ترین فیلمی که در طول عمرت دیده‌ای کدام بوده؟ با احتمال ۱۲۴ درصد می‌گویم فارست گامپ.
از واقعی بودن داستان این فیلم تا حدی مطمئن هستم اما نه کاملا. داستان از کودکی چلمنگ به نام فارست شروع می‌شود و تا آخر زندگی‌اش را با دستاوردهای بزرگش نشان می‌دهد.این داستان برنده‌شدن خوب بودن و سادگی در این زندگی است. داستان تلاش و پشتکار بدون توجه به نظرات دیگران است. و در ضمن چه کسی فیلمی با بازی تام هنکس را از دست می‌دهد؟!این فیلم با رتبه‌ی ۱۲ یکی از بهترین فیلم‌های تاریخ سینما نیز هست.

چنانچه علاقه مند به دیدن لیست کامل این فیلم های انگیزشی را دارید اینجا کلیک کنید.

همچنین برای دیدن کلیپ های انگیزشی اینجا کلیک کنید.

منبع: https://sookhtejet.com

بازدید : 9
سه شنبه 24 خرداد 1401 زمان : 10:08

همه میلیاردرها، میلیاردر به دنیا نیامده‌اند!… در واقع، بسیاری از آنها در ابتدا هیچ‌چیز نداشتند و در فقر شدید به سر می بردند.

از فرش به عرش رسیدن شاید کلیشه‌ای بیش به نظر نیاید، اما چیزی است که در حقیقت شاهد آن بوده‌ایم و خواهیم بود. با داشتن ثبات و پشتکار خارق‌العاده افرادی در سراسر جهان بوده‌اند که معادلات منطقی را به هم زدند و از هیچ توانستند همه چیز بسازند.

در این مقاله 19 تا شخصیت معرفی خواهیم کرد که زندگی دشواری داشته‌اند، فقیر بودند، بعضی از آنها بی سرپرست و در بدترین شرایط زندگی به سر می بردند… اما رویایی که می خواستند را ساختند.

مطالب مرتبط: قدرت ذهن

همانطور که در مقاله قبلی از آرنولد شوارتزنگر خواندید، بعضی از این افراد اذعان میکنند اگر داستان زندگی شان به ظاهر باورنکردنی است اما واقعیت دارد.

این مقاله قرار است برای تمام کسانی که فکر میکنند چیزی به اسم «غیرممکن» وجود دارد(!)، شک برانگیز باشد…پس با ذهن باز بخوانید :

بعضی از چهره هایی که خواهید خواند، قبلا به صورت مفصل در مقاله ای جداگانه زندگی و موفقیت آنها را شرح داده ایم، پس در مورد این چهره ها در این مقاله سخن کوتاه میکنیم و شما را ارجاع میدهیم به مقاله کامل آنها.

  • هاوارد شولتز
  • در خانه های کوچکی که برای فقرا بود بزرگ شده
  • دارایی خالص: 2.9 میلیارد دلار

در مصاحبه‌ای که هاوارد شولتز با روزنامه میرور داشته است نوشته شده:
«همیشه فکر می‌کردم که در طرف دیگر جاده زندگی می‌کنم. می‌دانستم که مردمان آن‌طرف این جاده منابع بیشتر و پول بیشتر دارند و خانواده‌هایی شادتر هستند.

به دلایلی، تصمیم گرفتم که از حصار این جاده عبور کنم و به چیزی دست یابم که فراتر از تصورات دیگران بود.

مطالب مرتبط: ذهن ثروتمند

شاید هم‌اکنون کت‌شلوار به تن داشته باشم و کروات زده باشم، اما می‌دانم از کجا آمده‌ام و می‌دانم چه حسی دارد

در انتهای این مصاحبه، هاوارد درباره بورس تحصیلی فوتبال برای دانشگاه میشیگان شمالی و کار در شرکت زیراکس بعد از فارغ‌التحصیلی می‌گوید. مدتی بعد، مدیریت یکی از شعب استارباکس را به عهده گرفت که در آن زمان تنها 60 شعبه داشت. در سال 1987 مدیرعامل شرکت استارباکس شد و تعداد شعب آن را در سراسر جهان به 16000 عدد رساند.

  • محمد الطراد
  • مجبور بود فقط روزی یک وعده غذا بخورد تا پول برای بقا داشته باشد
  • دارایی خالص: 1.03 میلیارد دلار

او در ایلی عشایری و صحراهای سوریه به دنیا آمد. مادری تنگ‌دست داشت که از جانب پدرش مورد تجاوز قرارگرفته بود و در همان جوانی از دنیا رفت. الطراد را مادربزرگ او بزرگ کرد. مادربزرگش او را از رفتن به مدرسه منع کرد.

به‌هرحال الطراد موفق شد که به مدرسه برود و بعدها به فرانسه رفت تا تحصیلات دانشگاهی خود را شروع کند. در آن زمان از زبان فرانسوی هیچ نمی‌دانست و تنها در روز یک وعده غذا می‌خورد.

با همه این سختی‌ها دکترای خود را در علوم کامپیوتر گرفت و برای چند شرکت پیشروی فرانسوی کار کرد و درنهایت شرکت داربست ورشکسته ای را خریداری کرد و آن را به یکی از پیشروهای این صنعت در جهان کرد.

آلتارد به عنوان کارآفرین فرانسوی سال و همچنین کارآفرین سال جهان انتخاب شده است؛ هنوز فکر میکنید امکانات و شرایط رشد و پیشرفت را ندارید؟

  • کن لانگون
  • در فقر شدید بزرگ شد، پدرش لوله کش بود و مادرش گارسون کافه بود
  • دارایی خالص: 2.8 میلیارد دلار

برای اینکه بتواند هزینه تحصیل خود در دانشگاه باکنل را پرداخت کند، مشغول کارهای عجیب‌وغریبی شد و خانواده او خانه را برای رهن گذاشتند.

در سال 1968، لانگون با «راس پرو» همکاری کرد تا شرکت الکترونیک دیتا سیستمز را به راه بیندازد. بعدها نام این شرکت به HP تغییر کرد. تنها دو سال بعد، با برنارد مارکوس همراه شد تا در سال 1981 شرکت Home Depot را راه‌اندازی کند.

برای خواندن ادامه این مطلب در اینجا کلیک کنید.

منبع: h ttps://sookhtejet.com/19-میلیاردری-که-روزی-در-فقر-شدید-بودند/

برچسب ها قدرت ذهن , ثروت ,
بازدید : 9
چهارشنبه 18 خرداد 1401 زمان : 11:04

خواندن مقالات انگیزشی خوب است… اما بعضی وقت‌‌ها این جملات انگیزشی کوتاه هستند که نیروی ما را برای ادامه مسیر مهیا میکنند ! برای همین تصمیم گرفتیم از سطح وب و اینستاگرام بگردیم و 50 جمله انگیزشی کوتاه و خیلی قوی را که با اصول موفقیت هم سازگار هستند را پیدا کنیم و آنها را با شما به اشتراک بگذاریم.

آنچه در ادامه میخوانید فقط جملات کوتاه انگیزشی هستند که گلچین شده‌اند و البته… در پایان یک سوال مهم پرسیده شده ! حتما پاسخ آنرا بنویسید.

جمله انگیزشی کوتاه

» برنده شدن واقعی، مثبت موندن در شرایط بد است.

» هر روز یک شانس بزرگ است، در حالی که بیشتر مردم هنوز هم می‌گویند که بدشانس هستند.

» مهم نیست چقدر آهسته پیش می‌روی، چون همین‌که به جلو حرکت می‌کنی از بیشتر مردمی که هیچ حرکتی نمی‌کنند بهتر هستی.

» کاری که بیشترین ترس رو ازش داری دقیقا کاریه که باید همین الان انجامش بدی.

» فقط وقتی استراحت کن که به هدفت رسیده باشی.

» ۴+۵ میشه ۹، ۳+۶ هم میشه ۹. اگه یه روش کار نکرد نگران نباش چون برای انجام یه کار فقط یه راه وجود نداره.

» تغییر خود تو هستی، آدم‌های کوچیک برای تغییر کردن اطراف‌شون غر می‌زنن اما آدم‌های بزرگ خودشون دست به تغییر دادن می‌زنن.

» انتخاب‌های راحت، زندگی سختی به دنبال خواهد داشت، راه سخت رو انتخاب کن و زندگی راحتی داشته باش.

برای خواندن ادامه این مطلب و سایر مطالب جذاب و انگیزشی برروی جملات انگیزشی کوتاه کلیک کنید.

برگرفته از وب سایت سوخت جت

https://sookhtejet.com/جملات-انگیزشی-کوتاه/

تعداد صفحات : 0

درباره ما
موضوعات
آمار سایت
  • کل مطالب : 8
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 1
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 3
  • بازدید سال : 9
  • بازدید کلی : 261
  • <
    پیوندهای روزانه
    آرشیو
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    لینک های ویژه